حافظ بخونیم و از خوندنش لذت ببریم :) لطفاً پیشنهادات و انتقادات و نکتههای خودتون رو توی توییتر و ایستاگرام بهمون بگین. @hafezartistry اگه دوس داشتین توی سایت «حامی باش» ازمون حمایت کنین.
…
continue reading
1
قسمت 44 - چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
46:10
46:10
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
46:10
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست سخن شناس نهای دلبرا، خطا اینجاست سرم به دنیی و عقبی فرو نمیآید تبارک الله از این فتنهها که در سر ماست در اندرون من خستهدل ندانم کیست که من خموشم و او در فغان و در غوغاست دلم ز پرده برون شد کجایی ای مطرب بنال، هان که از این پرده کار ما به نواست مرا به کار جهان هرگز التفات نبود رخ تو در نظر من چنین خوشش آراست نخفت…
…
continue reading
1
قسمت 43- حجاب چهرۀ جان میشود غبار تنم
28:13
28:13
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
28:13
حجاب چهرهٔ جان میشود غبارِ تنم خوشا دمی که از آن چهره پرده برفکنم چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانیست روم به گلشنِ رضوان، که مرغ آن چمنم عیان نشد که چرا آمدم، کجا رفتم دریغ و درد که غافل ز کارِ خویشتنم چگونه طوف کنم در فضایِ عالم قدس؟ که در سراچهٔ ترکیب، تختهبند تنم اگر ز خون دلم بوی شوق میآید عجب مدار که همدرد نافهٔ ختنم طرازِ پیرهن زرکشم مبین…
…
continue reading
1
قسمت 42 - دانی که چنگ و عود چه تقریر میکنند
35:42
35:42
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
35:42
دانی که چنگ و عود چه تَقریر میکنند؟ پنهان خورید باده که تکفیر میکنند ناموسِ عشق و رونقِ عُشّاق میبَرند منع جوان و سرزنش پیر میکنند جز قلبِ تیره هیچ نشد حاصل و هنوز باطل در این خیال که اِکسیر میکنند گویند رمزِ عشق مگویید و مشنوید مشکل حکایتیست که تَقریر میکنند ما از برونِ در شده مغرورِ صد فریب تا خود درونِ پرده چه تدبیر میکنند تشویشِ وقتِ پیر…
…
continue reading
1
قسمت 41 - دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
32:18
32:18
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
32:18
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند بیخود از شعشعهٔ پرتوِ ذاتم کردند باده از جام تجلی صفاتم دادند چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند بعد از این رویِ من و آینهٔ وصف جمال که در آن جا خبر از جلوهٔ ذاتم دادند من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب؟ مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند هاتف آن روز به …
…
continue reading
1
قسمت 40 - حاشا که من به موسم گل ترک می کنم
23:33
23:33
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
23:33
حاشا که من به موسم گل ترک می کنم من لاف عقل میزنم این کار کی کنم مطرب کجاست تا همه محصول زهد و علم در کار چنگ و بربط و آواز نی کنم از قیل و قال مدرسه حالی دلم گرفت یک چند نیز خدمت معشوق و می کنم کو پیک صبح تا گلههای شب فراق با آن خجستهطلعت فرخنده پی کنم کی بود در زمانه وفا جام می بیار تا من حکایت جم و کاووس و کی کنم از نامۀ سیاه نترسم که روز حشر…
…
continue reading
1
قسمت 39 - رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید
30:58
30:58
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
30:58
رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید صفیر مرغ برآمد بط شراب کجاست؟ فغان فتاد به بلبل نقاب گل که کشید؟ ز روی ساقی مهوش گلی بچین امروز که گرد عارض بستان خط بنفشه دمید چنان کرشمه ساقی دلم ز دست ببرد که با کسی دگرم نیست برگ گفت و شنید من این مرقع رنگین چو گل، بخواهم سوخت که پیر باده فروشش به جرعهای نخرید عجایب ره عشق ای …
…
continue reading
1
قسمت 38 - یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد
30:20
30:20
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
30:20
یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد به وداعی دل غمدیدۀ ما شاد نکرد آن جوانبخت که میزد رقم خیر و قبول بندۀ پیر ندانم ز چه آزاد نکرد کاغذین جامه به خوناب بشویم که فلک رهنمونیم به پای علم داد نکرد دل به امید صدایی که مگر در تو رسد نالهها کرد در این کوه که فرهاد نکرد سایه تا بازگرفتی ز چمن، مرغ سحر آشیان در شکن طرۀ شمشاد نکرد شاید ار پیک صبا از تو …
…
continue reading
1
قسمت 37 - یا رب این شمع دلافروز ز کاشانۀ کیست
21:21
21:21
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
21:21
یا رب این شمع دلافروز ز کاشانۀ کیست جان ما سوخت بپرسید که جانانۀ کیست حالیا خانهبرانداز دل و دین من است تا همآغوش که میباشد و همخانۀ کیست بادۀ لعل لبش — کز لب من دور مباد — راح روح که و پیمان ده پیمانۀ کیست دولت صحبت آن شمع سعادتپرتو بازپرسید خدا را که به پروانۀ کیست میدمد هرکسش افسونی و معلوم نشد که دل نازک او مایل افسانۀ کیست یا رب آن شاهو…
…
continue reading
1
قسمت 36 - طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف
26:19
26:19
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
26:19
طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف گر بکشم زهی طرب ور بکشد زهی شرف طرف کرم ز کس نبست این دل پر امید من گرچه سخن همی برد قصۀ من به هر طرف از خم ابروی توام هیچ گشایشی نشد وه که در این خیال کج عمر عزیز شد تلف ابروی دوست کی شود دستکش خیال من کس نزدهست از این کمان تیر مراد بر هدف چند به ناز پرورم مهر بتان سنگدل یاد پدر نمیکنند این پسران ناخلف من به خی…
…
continue reading
1
قسمت 35 - زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
34:40
34:40
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
34:40
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت گر نکتهدان عشقی خوش بشنو این حکایت بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم یا رب مباد کس را مخدوم بیعنایت رندان تشنه لب را جامی نمیدهد کس گویی ولیشناسان رفتند از این ولایت در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کآنجا سرها بریده بینی بیجرم و بیجنایت چشمت به غمزه ما را خون خورد و میپسندی جانا روا نباشد خونریز را حمایت در این ش…
…
continue reading
1
قسمت 34 - ای پیک راستان خبر سرو ما بگو
31:02
31:02
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
31:02
ای پیک راستان خبر سرو ما بگو احوال گل به بلبل دستان سرا بگو بر این فقیر قصۀ آن محتشم بخوان با این گدا حکایت آن پادشا بگو ما محرمان خلوت انسیم غم مخور با یار آشنا سخن آشنا بگو بر هم چو میزد آن سر زلفین مشکبار با ما سر چه داشت؟ ز بهر خدا بگو هرکس که گفت خاک ره او نه توتیاست گو این سخن معاینه در چشم ما بگو هان بر در است قصۀ ارباب معرفت رمزی برو بپرس …
…
continue reading
1
قسمت 33 - حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت
29:36
29:36
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
29:36
حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت آری به اتفاق جهان میتوان گرفت افشای راز خلوتیان خواست کرد شمع شکر خدا که سر دلش در زبان گرفت زین آتش نهفته که در سینه من است خورشید شعلهایست که در آسمان گرفت میخواست گل که دم زند از رنگ و بوی دوست از غیرت صبا نفسش در دهان گرفت آسوده بر کنار چو پرگار میشدم دوران چو نقطه عاقبتم در میان گرفت آن روز شوق ساغر می خرمنم ب…
…
continue reading
1
قسمت 32 - ساقی بیار باده که ماه صیام رفت
32:22
32:22
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
32:22
ساقی بیار باده که ماه صیام رفت درده قدح که موسم ناموس و نام رفت وقت عزیز رفت بیا تا قضا کنیم عمری که بی حضور صراحی و جام رفت مستم کن آنچنان که ندانم ز بیخودی در عرصۀ خیال که آمد کدام رفت بر بوی آن که جرعۀ جامت به ما رسد در مصطبه دعای تو هر صبح و شام رفت دل را که مرده بود حیاتی به جان رسید تا بویی از نسیم میاش در مشام رفت زاهد غرور داشت سلامت نبر…
…
continue reading
1
قسمت 31 - بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش
23:14
23:14
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
23:14
بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش وین سوخته را محرم اسرار نهان باش زان باده که در میکده عشق فروشند ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش در خرقه چو آتش زدی ای عارف سالک جهدی کن و سرحلقۀ رندان جهان باش دلدار که گفتا به توام دل نگران است گو میرسم اینک به سلامت نگران باش خون شد دلم از حسرت آن لعل روانبخش ای درج محبت به همان مهر و نشان باش تا بر دلش از غ…
…
continue reading
1
قسمت 30 - هزار دشمنم ار میکنند قصد هلاک
28:29
28:29
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
28:29
هزار دشمنم ار میکنند قصد هلاک گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک مرا امید وصال تو زنده میدارد وگرنه هر دمم از هجر توست بیم هلاک نفس نفس اگر از باد نشنوم بویش زمان زمان چو گل از غم کنم گریبان چاک رود به خواب دو چشم از خیال تو هیهات بود صبور دل اندر فراق تو حاشاک اگر تو زخم زنی به که دیگری مرهم و گر تو زهر دهی به که دیگری تریاک بضرب سیفک قتلی حیاتنا …
…
continue reading
1
قسمت 29 - نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
27:04
27:04
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
27:04
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد این تطاول که کشید از غم هجران بلبل تا سراپردۀ گل نعره زنان خواهد شد گر ز مسجد به خرابات شدم خرده مگیر مجلس وعظ دراز است و زمان خواهد شد ای دل ار عشرت امروز به فردا فکنی مایۀ نقد بقا را که ضمان خواهد شد ماه شعبان منه از دست…
…
continue reading
1
قسمت 28 - صبا به تهنیت پیر میفروش آمد
24:35
24:35
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
24:35
صبا به تهنیت پیر میفروش آمد که موسم طرب و عیش و ناز و نوش آمد هوا مسیحنفس گشت و باد نافهگشای درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد تنور لاله چنان برفروخت باد بهار که غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد به گوش هوش نیوش از من و به عشرت کوش که این سخن سحر از هاتفم به گوش آمد ز فکر تفرقه بازآی تا شوی مجموع به حکم آن که چو شد اهرمن سروش آمد ز مرغ صبح ندانم که س…
…
continue reading
1
قسمت 27 - سحرم دولت بیدار به بالین آمد
27:47
27:47
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
27:47
سحرم دولت بیدار به بالین آمد گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد قدحی درکش و سرخوش به تماشا بخرام تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد مژدگانی بده ای خلوتی نافه گشای که ز صحرای ختن آهوی مشکین آمد گریه آبی به رخ سوختگان بازآورد ناله فریادرس عاشق مسکین آمد مرغ دل باز هوادار کمان ابروییست ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد ساقیا می بده و غم مخور از دشمن و دوست که…
…
continue reading
1
قسمت 26 - خرّم آن روز کز این منزل ویران بروم
29:22
29:22
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
29:22
خرّم آن روز کز این منزل ویران بروم راحت جان طلبم وز پی جانان بروم گرچه دانم که به جایی نبرد راه غریب من به بوی سر آن زلف پریشان بروم دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم چون صبا با تن بیمار و دل بیطاقت به هواداری آن سرو خرامان بروم در ره او چو قلم گر به سرم باید رفت با دل زخمکش و دیدۀ گریان بروم نذر کردم گر از این غم بهد…
…
continue reading
1
قسمت 25 - زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
27:22
27:22
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
27:22
زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست سر فرا گوش من آورد به آواز حزین گفت ای عاشق دیرینۀ من خوابت هست عاشقی را که چنین بادۀ شبگیر دهند کافر عشق بود گر نشود باده پرست برو ای زاهد و بر دردکشان خرده مگیر که ندادند جز این تحفه به ما روز الست آن چه او ر…
…
continue reading
1
قسمت 24 - زلفت هزار دل به یکی تاره مو ببست
23:38
23:38
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
23:38
زلفت هزار دل به یکی تاره مو ببست راه هزار چارهگر از چار سو ببست تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان بگشود نافهای و در آرزو ببست شیدا از آن شدم که نگارم چو ماه نو ابرو نمود و جلوهگری کرد و رو ببست ساقی به چند رنگ می اندر پیاله ریخت این نقشها نگر که چه خوش در کدو ببست یا رب چه غمزه کرد صراحی که خون خم با نعرههای قلقلش اندر گلو ببست مطرب چه پرده ساخت…
…
continue reading
1
قسمت 23 - روشنی طلعت تو ماه ندارد
27:10
27:10
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
27:10
روشنی طلعت تو ماه ندارد پیش تو گل رونق گیاه ندارد گوشۀ ابروی توست منزل جانم خوشتر از این گوشه پادشاه ندارد تا چه کند با رخ تو دود دل من آینه دانی که تاب آه ندارد شوخی نرگس نگر که پیش تو بشکفت چشم دریده ادب نگاه ندارد دیدم و آن چشم دل سیه که تو داری جانب هیچ آشنا نگاه ندارد رطل گرانم ده ای مرید خرابات شادی شیخی که خانقاه ندارد خون خور و خامش نشین ک…
…
continue reading
1
قسمت 22 - طفیل هستی عشقند آدمی و پری
35:17
35:17
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
35:17
طفیل هستی عشقاند آدمی و پری ارادتی بنما تا سعادتی ببری بکوش خواجه و از عشق بینصیب نباش که بنده را نخرد کس به عیب بیهنری می صبوح و شکرخواب صبحدم تا چند به عذر نیمشبی کوش و گریۀ سحری تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرینکار که در برابر چشمی و غایب از نظری هزار جان مقدس بسوخت زین غیرت که هر صباح و مسا شمع مجلس دگری ز من به حضرت آصف که میبرد پیغام؟ که …
…
continue reading
1
قسمت 21 - رواق منظر چشم من آشیانۀ توست
23:46
23:46
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
23:46
رواق منظر چشم من آشیانۀ توست کرم نما و فرود آ که خانه خانۀ توست به لطف خال و خط از عارفان ربودی دل لطیفههای عجب زیر دام و دانۀ توست دلت به وصل گل ای بلبل سحر خوش باد که در چمن همه گلبانگ عاشقانۀ توست علاج ضعف دل ما به لب حوالت کن که این مفرّح یاقوت در خزانۀ توست به تن مقصرم از دولت ملازمتت ولی خلاصۀ جان خاک آستانۀ توست من آن نیم که دهم نقد دل به ه…
…
continue reading
1
قسمت 20 - راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست
21:20
21:20
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
21:20
راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست آنجا جز آن که جان بسپارند چاره نیست هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست ما را ز منع عقل مترسان و می بیار کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست از چشم خود بپرس که ما را که میکشد جانا گناه طالع و جرم ستاره نیست او را به چشم پاک توان دید چون هلال هر دیده جای جلوۀ آن ماهپاره نیست فرصت شم…
…
continue reading
1
قسمت 19 - صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
24:31
24:31
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
24:31
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو دادهای ما را شکرفروش که عمرش دراز باد چرا تفقدی نکند طوطی شکرخا را غرور حسنت اجازت مگر نداد ای گل که پرسشی نکنی عندلیب شیدا را به خلق و لطف توان کرد صید اهل نظر به بند و دام نگیرند مرغ دانا را ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست سهیقدان سیهچشم ماهسیما را چو با حبیب نشینی و باده پیمایی به یاد د…
…
continue reading
1
قسمت 18 - سمنبویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
24:45
24:45
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
24:45
سمنبویان غبار غم چو بنشینند بنشانند پریرویان قرار از دل چو بستیزند بستانند به فتراک جفا دلها چو بربندند بربندند ز زلف عنبرین جانها چو بگشایند بفشانند به عمری یک نفس با ما چو بنشینند برخیزند نهال شوق در خاطر چو برخیزند بنشانند سرشک گوشهگیران را چو دریابند در یابند رخ مهر از سحرخیزان نگردانند اگر دانند ز چشمم لعل رمانی چو میخندند میبارند ز روی…
…
continue reading
1
قسمت 17 - سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
37:20
37:20
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
37:20
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل شاه ترکان فارغ است از حال ما کو رستمی در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست ریش باد آن دل که با درد تو خو…
…
continue reading
1
قسمت 16 - دل از من برد و روی از من نهان کرد
16:58
16:58
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
16:58
دل از من برد و روی از من نهان کرد خدا را با که این بازی توان کرد شب تنهاییام در قصد جان بود خیالش لطفهای بیکران کرد چرا چون لاله خونیندل نباشم که با ما نرگس او سر گران کرد که را گویم که با این درد جانسوز طبیبم قصد جان ناتوان کرد بدان سان سوخت چون شمعم که بر من صراحی گریه و بربط فغان کرد صبا گر چاره داری وقت وقت است که درد اشتیاقم قصد جان کرد م…
…
continue reading
1
قسمت 15 - ما درس سحر در ره میخانه نهادیم
19:00
19:00
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
19:00
ما درس سحر در ره میخانه نهادیم محصول دعا در ره جانانه نهادیم در خرمن صد زاهد عاقل زند آتش این داغ که ما بر دل دیوانه نهادیم سلطان ازل گنج غم عشق به ما داد تا روی در این منزل ویرانه نهادیم در دل ندهم ره پس از این مهر بتان را مهر لب او بر در این خانه نهادیم در خرقه از این بیش منافق نتوان بود بنیاد از این شیوه رندانه نهادیم چون میرود این کشتی سرگشته …
…
continue reading
1
قسمت 14 - گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس
15:21
15:21
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
15:21
گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس زین چمن سایۀ آن سرو چمان ما را بس من و همصحبتی اهل ریا؟ دورم باد از گرانان جهان رطل گران ما را بس قصر فردوس به پاداش عمل میبخشند ما که رندیم و گدا دیر مغان ما را بس بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس نقد بازار جهان بنگر و آزار جهان گر شما را نه بس این سود و زیان ما را بس یار با ماست چه ح…
…
continue reading
1
قسمت 13 - بنال بلبل اگر با منت سر یاری است
23:11
23:11
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
23:11
بنال بلبل اگر با منت سر یاری است که ما دو عاشق زاریم و کار ما زاری است در آن زمین که نسیمی وزد ز طرۀ دوست چه جای دم زدن از نافههای تاتاری است بیار باده که رنگین کنیم جامۀ زرق که مست جام غروریم و نام هشیاری است خیال زلف تو پختن نه کار هر خامی است که زیر سلسله رفتن طریق عیاری است لطیفهای است نهانی که عشق از او خیزد که نام آن نه لب لعل و خط زنگاری ا…
…
continue reading
1
قسمت 12 - دوش رفتم به در میکده خوابآلوده
23:21
23:21
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
23:21
دوش رفتم به در میکده خواب آلوده خرقه تردامن و سجاده شراب آلوده آمد افسوسکنان مغبچۀ بادهفروش گفت بیدار شو ای رهرو خوابآلوده شستوشویی کن و آنگه به خرابات خرام تا نگردد ز تو این دیر خراب آلوده به هوای لب شیرینپسران چند کنی جوهر روح به یاقوت مذاب آلوده به طهارت گذران منزل پیری و مکن خلعت شیب چو تشریف شباب آلوده پاک و صافی شو و از چاه طبیعت بهدر آ…
…
continue reading
1
قسمت 11 - خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت
23:32
23:32
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
23:32
خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت به قصد جان من زار ناتوان انداخت نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت به یک کرشمه که نرگس به خودفروشی کرد فریب چشم تو صد فتنه در جهان انداخت شراب خورده و خوی کرده میروی به چمن که آب روی تو آتش در ارغوان انداخت به بزمگاه چمن دوش مست بگذشتم چو از دهان توام غنچه در گمان انداخت بنفشه طره …
…
continue reading
1
قسمت 10 - جز آستان توام در جهان پناهی نیست
16:44
16:44
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
16:44
جز آستان توام در جهان پناهی نیست سر مرا به جز این در حوالهگاهی نیست عدو چو تیغ کشد من سپر بیندازم که تیغ ما به جز از نالهای و آهی نیست چرا ز کوی خرابات روی برتابم کز این بهم به جهان هیچ رسم و راهی نیست زمانه گر بزند آتشم به خرمن عمر بگو بسوز که بر من به برگ کاهی نیست غلام نرگس جماش آن سهی سروم که از شراب غرورش به کس نگاهی نیست مباش در پی آزار و ه…
…
continue reading
1
قسمت 09 - کس نیست که افتادۀ آن زلف دوتا نیست
23:44
23:44
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
23:44
کس نیست که افتاده آن زلف دوتا نیست در رهگذر کیست که دامی ز بلا نیست چون چشم تو دل میبرد از گوشه نشینان همراه تو بودن گنه از جانب ما نیست روی تو مگر آینه لطف الهیست حقا که چنین است و در این روی و ریا نیست نرگس طلبد شیوه چشم تو زهی چشم مسکین خبرش از سر و در دیده حیا نیست از بهر خدا زلف مپیرای که ما را شب نیست که صد عربده با باد صبا نیست بازآی که بی …
…
continue reading
1
قسمت 08 - فاش میگویم و از گفتۀ خود دلشادم
17:28
17:28
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
17:28
فاش میگویم و از گفته خود دلشادم بندۀ عشقم و از هر دو جهان آزادم طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق که در این دامگه حادثه چون افتادم من ملک بودم و فردوس برین جایم بود آدم آورد در این دیر خراب آبادم سایه طوبی و دلجویی حور و لب حوض به هوای سر کوی تو برفت از یادم نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت …
…
continue reading
1
قسمت 07 -سالها پیروی مذهب رندان کردم
20:05
20:05
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
20:05
سالها پیروی مذهب رندان کردم تا به فتوای خرد حرص به زندان کردم من به سرمنزل عنقا نه به خود بردم راه قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم سایهای بر دل ریشم فکن ای گنج روان که من این خانه به سودای تو ویران کردم توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون میگزم لب که چرا گوش به نادان کردم در خلاف آمد عادت بطلب کام که من کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم نقش مستوری …
…
continue reading
1
قسمت 06 - دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیم
13:01
13:01
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
13:01
دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیم سخن اهل دل است این و به جان بنیوشیم نیست در کس کرم و وقت طرب میگذرد چاره آن است که سجاده به می بفروشیم خوش هواییست فرحبخش خدایا بفرست نازنینی که به رویش می گلگون نوشیم ارغنونساز فلک رهزن اهل هنر است چون از این غصه ننالیم و چرا نخروشیم؟ گل به جوش آمد و از می نزدیمش آبی لاجرم ز آتش حرمان و هوس میجوشیم میکشیم…
…
continue reading
1
قسمت 05 -یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مغور
22:02
22:02
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
22:02
یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن چتر گل در سر کشی ای مرغ خوشخوان غم مخور دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت دائماً یکسان نباشد حال دوران غم مخور هان مشو نومید چون واقف نهای از سر غیب باشد اندر پرده با…
…
continue reading
1
قسمت 04 - راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد
20:12
20:12
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
20:12
راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد شعری بخوان که با او رطل گران توان زد بر آستان جانان گر سر توان نهادن گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد قدّ خمیدۀ ما سهلت نماید اما بر چشم دشمنان تیر از این کمان توان زد در خانقه نگنجد اسرار عشقبازی جام می مغانه هم با مغان توان زد درویش را نباشد برگ سرای سلطان ماییم و کهنهدلقی کآتش در آن توان زد اهل نظر دو عالم در یک…
…
continue reading
1
قسمت 03 - دست در حلقۀ آن زلف دوتا نتوان کرد
15:17
15:17
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
15:17
دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد آنچه سعی است من اندر طلبت بنمایم این قدر هست که تغییر قضا نتوان کرد دامن دوست به صد خون دل افتاد به دست به فسوسی که کند خصم رها نتوان کرد عارضش را به مثل ماه فلک نتوان گفت نسبت دوست به هر بی سر و پا نتوان کرد سروبالای من آن گه که درآید به سماع چه محل جامۀ جان را که قبا نتوان کرد ن…
…
continue reading
1
قسمت 02 - زاهد خلوتنشین دوش به میخانه شد
13:25
13:25
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
13:25
زاهد خلوتنشین دوش به میخانه شد از سر پیمان برفت با سر پیمانه شد صوفی مجلس که دی جام و قدح میشکست باز به یک جرعه می عاقل و فرزانه شد شاهد عهد شباب آمده بودش به خواب باز به پیرانه سر عاشق و دیوانه شد مغبچهای میگذشت راهزن دین و دل در پی آن آشنا از همه بیگانه شد آتش رخسار گل خرمن بلبل بسوخت چهرۀ خندان شمع آفت پروانه شد گریۀ شام و سحر شکر که ضایع نگ…
…
continue reading
1
قسمت 01 - سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
20:10
20:10
Later Afspelen
Later Afspelen
Lijsten
Vind ik leuk
Leuk
20:10
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است طلب از گمشدگان لب دریا میکرد مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش کو به تأیید نظر حل معما میکرد دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست و اندر آن آینه صد گونه تماشا میکرد گفتم این جام جهان بین به تو کی داد حکیم؟ گفت آن روز که این گنبد مینا میکرد بی دلی …
…
continue reading